onsdag den 21. november 2012

جای خالی‌ یک اپوزیسیون هماهنگ و همدل


فشارهای روز به روز  جامعه جهانی‌ ٔبر رژیم دیکتاتوری جمهوری ولایت فقیه و تنگنای فقدان عقلانیت در عملکرد عرصه داخلی با شمار زیاد زندانیان سیاسی و قتلهای کهریزکی همچون شهادت ستار بهشتی‌ و اعتراض روزه داری نسرین ستوده‌ها و هزاران روزنامه نگار و فعال سیاسی بی‌ گناه در بند، و همچنین مدیریت ضعیف اقتصادی، بیش از هر زمان دیگر نیرو و جبهه‌ متحد و دارای وزنی را به عنوان اپوزیسیون میطلبد که توان چانه زنی‌ خود را برای یک رفرم دارای نتیجه مثبت همه جانبه، به جامعه جهانی‌ نشان دهد.موضع گیری‌‌های اخیر جمهوری اسلامی در تقابل با عرصه جهانی‌ و بویژه با حمایت و اعتراف علنی رئیس مجلس در خصوص حمایت نظامی از شاخه نظامی حماس و سایر نیروهای افراطی و تروریست در منطقه، بیرون کشیدن سوخت نیروگاه اتمی‌ بوشهر توسط رژیم و سایر بی‌ اعتمادی‌های ایجاد شده در خصوص ساختار حاکمیت کنونی در قبال موضع گیری هسته‌ای، جامعه جهانی‌ را چشم انتظار و مترصد یک اپوزیسیون ایرانی‌ هماهنگ خارجی‌ و داخلی، با وجود خیل عظیم فرهیختگان و دلسوختگان و شایستگان ایرانی‌ خارج و داخل کشور، نگه داشته است.جامعه جهانی‌ در خصوص سوریه به این نتیجه رسید که اپوزوسیون بشار اسد را متّحد و منسجم می‌خواهد که بعد از انسجام اولیه آن،یک یک قدرتهای جهانی‌ آنرا به رسمیت شناخته و شروع به حمایت از آن نمودند، حال با توجه به گذشت ۳۴ سال از انقلاب و شکل‌گیری اپوزیسیون، فرهیختگان تبعید و خود تبعید ایرانی‌ درگیر لجنمالی یکدیگرند، وحشتی که حاکمیت دیکتاتوری جمهوری اسلامی از شکلگیری منسجم اپوزیسیون داشته با واگرأیی کنونی این نیروها به رویای خوش جمهوری اسلامی تعبیر شده که عینیت مجسم آن لابیگری نیروهای امنیتی برای مذاکره سران حکومت با آمریکا، بویژه با ماندگاری اوباما، می‌‌باشد. این حقیر هیچ نسخه‌ای را برای این بیمار درمانده نمیپیچم چون اصلا اعتقاد به بیمار بودن آن ندارم، این تن‌ ضعیف و نحیف شده و فقط احتیاج به خوراک عقلانیت دارد، از همه دلسوختگان و مدعیان ایران آزاد، طلب عقلانیت و تفکر به عنوان بهترین خوراک این بیمار سو تغذیه شده، دارم.

کسری ۲۱ نوامبر ۲۰۱۲ 

onsdag den 3. oktober 2012

موتلفه بازار متکدی حمایت مردم

فلش بکی به سه سال قبل... مردم در اعتراض به همه مظلمه های سی ساله به خیابانها ریختند و در حالیکه همه عزیزان خود را پرپر شده در کف خیابانها و کهریزکها بدست خون آشامان حکومت جبار جمهوری ولایت فقیه میدیدند چشم انتظار حمایت موتلفه ایی بودند که با ائتلاف بازار نقش اساسی و کلیدی را در پیروزی انقلاب بازی کردند. آن زمان جمعیت موتلفه اسلامی سودای قدرتی را داشت که امروزآنرا در مواجهه با سیاست های اقتصادی دولت احمدی نژاد در خطرمیبیند ؛ احمدی نژاد و مهره های پشت پرده و در سایه او، با شناسایی نقاط استراتژیک جناح رقیب وقدرتمند حاکم؛که مافیای بازار از اصلی ترین آنهاست؛ سعی در دست گرفتن ابتکار عمل و ترسیم نقشه و سناریوی کسب قدرت در انتخابات بعدی ریاست جمهوری را دارد.امروز دوباره مردم زجرکشیده و ستم دیده ایران فریاد اعتراضی را سر دادند که با تعطیلیه بودار بازار شروع و حمایت معنی دار، شد. اینکه بازار چرا در سال 88 از حرکت بحق مردم درد کشیده، واکنش امروز خود را نشان نداد؛ جوابی جز صبر و نظاره واکنش های طرفین دعوا ظرف روزهای آینده ؛ ندارد. واکنشهایی که میتواند آبستن اتفاقاتی چون رای مجلس با گوشه چشم خامنه ایی به عدم کفایت سیاسی واقتصادی احمدی نژاد و بدنبال آن رو شدن پرونده های فساد آقایان و آقازاده ها ؛که شخص احمدی نژاد در زمان صدارت یک ماهه خود بروزارت اطلاعات بدآنها دست یافت؛ باشد. 
کسری  
4 اکتبر2012 ، 13 مهر1391 
 

søndag den 23. september 2012

قهوه تلخی بخوریم و فلش بکی بزنیم

شب گذشته فرصتی یافتم تا قسمتهایی از سریال قهوه تلخ که با چیره دستی و استادی هرچه تمامتر مهران مدیری و گروه هنرمندش ، ساخته شده را، ببینم ... قهوه ایی که میخوردند، عقب و جلو میشوند در زمان و داستانهای جالب ؛که به راحتی ذهن بیننده را به وقایع کنونی جامعه و حاکمیت جبار و خالی از عقلانیت ایران پیوند منطقی میزد. همه ماجرای سریال دیدن من در شب گذشته همزمان شده بود با خبر ورود مهدی هاشمی به ایران و بازداشت فائزه هاشمی.....خنده ایی از ته دل و یک قهوه تلخ برای خودم....سال 1361 بعد از آزادسازی خرمشهر همه چیز آماده و مهیا بود برای اتمام جنگ و بازگشت آرامش به میهن، کسانی نخواستند که این مهم اتفاق بیفتد که بعدها نام هاشمی رفسنجانی بر سر زبانها بود و همان سالها مهدی هاشمی نیز رزمنده ؛ قهوه تلخی را زمانه خوراند و بدون اینکه در زمان سفری صورت بگیرد دنیا و روزگار حرکت بطئی خود را داشت و بعد از 30 سال به دورانی رسیدیم که هاشمی جنگ نمیخواهد ودیگرحاکم نیست وبلکن عاقل،ولی حاکم هر روز و به تازگی با عروسک خمیه شب بازی خود " علی جعفری فرمانده سپاه" بر طبل جنگ میکوبد، همان استراتژی سالهای جنگ که نبض حیاتی حکومت را در آتش جنگ میدید؛ آن سال هاشمی حاکم بود و همه کاره، و بدنبال آن قتلهای سالهای 60 و 67 که فرزندان بیگناه این مرز وبوم را ناکام به کام مرگ فرستاد، و اکنون هاشمی به حاشیه ایی رانده شده و اینک فرزندان خود را یکی در زندان و دیگری را طعمه جناح حاکم برای فشار فزاینده بر خود، میبیند .... دنیا بالا و پایینی دارد که جهنم و بهشت موعد همه ادیان را نه در جهانی دیگر در همه عرصه و با تمام قدرتش به رخ ما خواهد کشید، میرحسین موسوی، ساکت و فرمانبردار قثل عام سال 67 ، الان به روزی افتاده که فرزندانش و خود در حال تجربه عینی همه گذشته شان میباشند، سخن امروزم سیاسی نبود و درسی بود که خود گرفته بودم " نمیشود ظلم کرد و یک روزی توقع مظلوم واقع شدن را نداشت " 

کسری  
24 سپتامبر 2012، سوم مهر 1391 

tirsdag den 11. september 2012

"اندوه لبنانی" که غرور ملی مان را خرد کرد

نمیدانم باید بگویم خوشبختانه یا بدبختانه که امروز عصر اینترنتم قطع بود بازی ایران و لبنان را ندیدم ؛واکنش ها و نقل قولهای دوستان وسایت های خبری در خصوص رفتارهای ناجوانمردانه و وقت کشی برادران!!لبنانی، که دلارهای نفتی مردم بیچاره ایران با بذل و بخشش اربابان عمامه به سرشان آنها را بنوعی طلبکار همیشگی مردم ایران جلوه داده؛ بسی زجر آور بود و حس سرخوردگی عجیبی به انسان دست میداد هرچند عرصه و میدان ورود به جام جهانی است و تیم ها برای رسیدن به این مهم از هیچ خدعه و نیرنگی در این خصوص فروگذار نیستند که این همه، بنا به زعم مفسران، بازی بد و بدون انسجام تیم ملی ایران را توجیه نمیکند. ولی چیزیکه در این میان بیش از هر مسئله دیگری من را به نوشتن این مطلب مجبور کرد واکنشهای ناشی از سرخوشی بعضی از هموطنان عرب زبان است؛ فقط میخواستم بگویم جمهوری اسلامی در اجرای سناریوی ایجاد تفرقه خود در بین اقوام ایرانی بسیار موفق بوده که اکنون واژه عرق ملی رنگ ولعاب خود را از دست داده است  مطمئن باشند که روزی همین سناریو به شکلی دیگر و با بدترین وجه آن بر سر کسانی خراب خواهد شد که شب گذشته را با شادی شکسته شدن غرور ملی ایرانیانی که اکنون بیچاره سیاستهای لبنان نواز و غزه نواز عمامه به سران شده اند؛ سر بر بالین نهادند.

کسری
چهارشنبه 12 سپتامبر 2012

lørdag den 18. august 2012

هدف رژیم از گل آلود کردن آب

اداره امنیت ملی افغانستان از دست داشتن اتباع ایرانی در حملات انتحاری ولایت نیمروز خبر داده است... جمهوری اسلامی چندی پیش چندتن از مهاجرین افغان را به جرم مواد مخدر اعدام کرد... همزبانان افغانی در شهر یزد مورد آذار و اذیت قرار میگیرند و شهردار اصفهان  ازورود افاغنه به پارک صفه جلوگیری میکند وووو....دولت شیعه و مسلمان جمهوری اسلامی در حق هم مسلکان خویش نیز جفا روا میدارد که همه و همه آن بشود آشوب و آب گل آلودی مثل سوریه که بتواند از آن ماهی های چاقی بگیرد.شرایط کنونی رژیم جمهوری اسلامی و تقابل آن با جامعه جهانی بر سر حقی به نام غنی سازی اورانیوم که مضارش برای ایران از منافعش بیشتر است،رژیم را به سراشیبی سقوطی رسانده که یکی یکی متحدانش را در منطقه از دست رفته میبیند و طبیعی است که نگاه بسیار دقیقی به سناریوی ایجاد جنگ در منطقه و تضمین ادامه حیات خود دارد،متحد بنیادی رژیم دیکتاتوری و ارتجاعی جمهوری اسلامی ،طالبان،در حال تجدید حیاتی دوباره است که تقید و واماندگی آمریکا را در افغانستان بیشترسازد، بنابراین رژیم میتواند با انجام خرابکاریهایی در افغانستان با تکیه به طالبان قدرت چانه زنی و کسب امتیاز خود را بالا ببرد،لذا در شرایط کنونی وظیفه ایی جز روشنگری نداریم که به دوستان افغانی شیعه خود بگویم که گول " اسلامی بودن " رژیم را نخورید در پشت پرده اسلامی، جفای بسیار به شما روا میدارد که یک روزی همچون من، از دین و دیانت بری میشوید نه فقط از اسلام ....

کسری
یکشنبه ساعت 3:15 بامداد 19 اوت 2012

lørdag den 11. august 2012

زلزله ایران؛ برداشت رژیم از آن

زلزله عصر دیروزدراستانهای آذربایجان شرقی وغربی واردبیل با شدت هرچه تمامتر زمین زیر خانه های لرزان روستائیان آذری زبانمان را لرزاند و جانشان را به زیرآواربی پناهی برد؛تلخیش برایمان اینقدرزیادبود که شیرینی برد احسان لشکری و کمیل قاسمی را به کاممان تلخ کرد.دیدن اجساد کودکان بیگناهی که گناهشان صرفا تولد در کشوری بزرگ بود که حاکمانش با نام اسلام و با قبضه همه ثروتهای آن بیشترین جفاها رادرحق آنها وهمه هم زبانان وهموطنان آنها روا داشته اند؛ روح انسان را فشرده میساخت.آیا لیاقت هموطنان آذری زبان ما که حق آب وگل و داستان دلاوری ها برای این مرز و بوم دارند، از مسلمانان غزه و لبنان و اکنون، طایفه علویون سوریه کمتر است؟!کجایی حمید باکری ببینی که چه بر سر هموطنانمون آوردند...اکنون همرزمت در زمان جنگ ،قاسم سلیمانی را عرض میکنم، درحال خوش خدمتی و آدم کشی برای آقاست و هزاران میلیارد دلار این مردم بیچاره را خرج بقای سرورش میکند در صورتیکه با مبلغ خیلی جزئی تری امکان ساخت بهترین و مستحکم ترین خانه ها برای همزبانان تو و هموطنان ما وجود داشت که الان مجبور به تحمل بغضی نباشیم که نترکیدنش دردیارغربت و دور از وطن، غیرممکن باشد.
.... همه ما فاجعه زلزله بم را بیاد داریم،زمانیکه محبوبیت دولت خاتمی در سطح جهان به بیشترین اندازه خود رسیده بود،برداشتی که رژیم آن زمان از آن واقعه در قبال تعامل با جهان بدلیل فاجعه انسانی بم، نمود بسیار در پیشبرد اهداف رژیم موثر واقع شد، که از آن جمله میتوان به توانمندتر شدن انجمن "نایاک" در آمریکا و تقویت لابی گری و چانه زنی با محافل تصمیم گیرنده آمریکا،اشاره کرد.نا گفته نماند که شروع با سرعت و همه جانبه غنی سازی دردوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، در سایه همین ارتباطات و تعاملات اتفاق افتاد که زلزله بم یکی از نقاط آغازین تعامل بیشتر جهان با دولت وقت جمهوری اسلامی بود، سوالی که اکنون مطرح است جامعه جهانی در قبال این زلزله چه تصمیمی خواهد گرفت که علاوه بر مراعات همه جانبه مسائل انسانی اجازه هیچگونه سوئ استفاده ایی را به رژیم ندهد؟! 

کسری
یکشنبه 11 آگوست 2012     

tirsdag den 7. august 2012

هویت ایرانی در پس پرده رنگ ولعاب مذهبی برای کسب مشروعیت

گزارشگر ورزشی سیمای ولایت فقیه هنگام پیروزی و قهرمانی امید نوروزی ؛ با شدت هرچه تمامتر و با احساسی که نشات گرفته از تمایلات پاچه خوارانه وی بود؛ امید نوروزی را شیر بچه " سومین شهر مذهبی "ایران نامید و همزمان با آن از تسبیح موجود دردستان مادر" امید "،تصویر پخش میکرد،اوج استیصال و ناتوانی یک حکومت ،با تلاش مذبوحانه حذف پیشینیه پرافتخار یک ملت و قبضه افتخارات جوانان این مرز وبوم ؛ جهت مشروعیت بخشی به خود را بوضوح میتوان دید؛میتوان دید که رعب و وحشتی بس دهشت انگیز از یادآوری پیشینه یک ملت دارند ،"امید" ما فرزند دیار کوروش کبیر؛زاده زادگاه کریمیخان زند "وکیل الرعایا " ست... "امید" ما، امید را دوباره زنده کرد که دیکتاتورهر شب کابوس خودآگاهی دوباره این ملت را میبیند؛ او میترسد وهمین ترس او را به زباله دان تاریخ خواهد فرستاد. به امید اینکه روزی مشعل المپیک را در کاخ آپادانا برافروزیم .
کسری
17 مرداد 1391 ،7 آگوست 2012  

søndag den 5. august 2012

المپیک و خجالت زدگی های آن برای " ابلفضل "

مسابقات وزنه برداری المپیک امسال برایم اصلا جذاب نبود چون دیگر نه ابوالفضلی بود و نه ایوانفی...یکی از دوستان نزدیک مطلبی رو در مورد حضور ایوانف و همسر متخصصش در زمینه فارماکولوژی(داروشناسی و داروسازی) گفت که سخت به فکر فرو رفتم ... فریادهای " یا ابلفضل " رضازاده در شکستن رکورد جهانی و قیافه های حق بجانب مسئولان در تایید قدرت !! ابلفضل بی دست همه و همه وابسته به مدل داروها و دوپینگ به روز همسر متخصص ایوانف بود و غیبت ناگهانی  رضا زاده و  سروصدای فدراسیون جهانی وزنه برداری همه و همه نشون داد که چرا الان رضازاده بواسطه اون ابلفضل قلابی و دوپینگی الان شده همه کاره فدارسیون؛؛ حسرت پشت حسرت... خوب شد، چون الان دیگه مشخصه ابلفضلمون دوپینگیه تا نوبت به امام زمانمون برسه ببینیم وقتی از چاه در بیاد مثه ابلفضل چه چیزی از علم روز را برای جلوه دادن خودش استفاده میکنه....  

tirsdag den 22. maj 2012

دموکراسی!!شروع از کجا؟؟

بارها با خودم فکر کرده ام که برای کشوری مثل ایران که قابلیتهای آنچنانی در هر زمینه ایی دارد،چگونه میشود یک سیستم دموکرات که بنوعی سعادت مردم ایران را بهمراه داشته باشد،تعریف کرد... آیا برای ایجاد دموکراسی به سیستم حاکمیت قدرتمند برای تثبیت خیلی از روشهای آموزش و نهادینه کردن قانون نیاز داریم یا دموکراسی یک باور فردی است که در زمان فعلیت به سیستم فراگیر پیش برنده جامعه تبدیل میشود.چیزیکه هست نمیتوان صبر کرد تا تمامی انسانهای یک جامعه مثل ایران که از باورهای متزلزل مبتنی بر بستر ناسالم اجتماع کنونی،سرشار هستند به حقیقت تمامی اشتباهات رسیده و منشا تغییر شوند،طبیعتا وجود یک سیستم قوی  برآمده از حاکمیت منتخب مردم میتواند در نهادینه شدن رفتارها و باورهای صحیح و ایجاد نسلهای سالم بعدی و خودکار شدن باور دموکراسی، کمک بسزایی داشته باشد.با عنایت به سیستم های و سیکلهای معیوب جامعه کنونی ایران که دستمایه قوی مذهب و دین را دارد؛ انسان و باور صحیح ساختن در حال حاضر در جامعه ایران کاری بس عبث و بیهوده است چرا که انسان بعنوان محوریت اصلی یک جامعه مدنی،نقشی اساسی و کلیدی در نهادینه شدن دموکراسی دارد...حال با طرح این سوال،ممکن است تواتر مرغ وتخم مرغ به ذهن آید،که آیا برای حاکمیت تفکردموکراسی و به فعل رسیدن آن،سیستم حکومتی اصالت است و اهمیت دارد یا انسان؟؟!
 

tirsdag den 8. maj 2012

مرگی با درجه شک بالا...

کارشناس آژانس بین المللی انرژی اتمی در اثر یک تصادف که هیچ اتومبیل دومی در آن دخیل نبوده!!؛در استان مرکزی کشته شد...  عدم ارائه پاسخ بجا و قانع کننده از سوی  جمهوری اسلامی به آژانس حکام ممکن است تعداد زیادی از برگه های بازی را باطل کند.

torsdag den 19. april 2012

"هرچیز مشکوکی را گزارش کنید"!...به کی؟

در مطلب قبلی در مورد حرکات صفحه شطرنج قدرت حدس و گمانهایی زده شد، بیش ازیک هفته از واکنش امارات متحده عربی در قبال جزایر سه گانه میگذرد و علیرغم واکنشهای جناح دولت، هنوز جناح اقتدارگرای حکومت با نمایندگی دفتر بیت رهبری،هیچ واکنشی در قبال اظهارات طرف عربی از خود بروز نداده است،واکنشی مشابه با حرکت جناح دولت در اشغال سفارت انگلیس؛از سوی دیگر دروازه طلایی جریان پولهای حاصل از فروش نفت چندی قبل از طرف بانک اسلامی نور،واقع در امارات متحده عربی، و در حرکتی کاملا داوطبانه  در جهت تحریم های آمریکا؛بسته شد(همراه با سایر محدودیتهای وسیع خدمات تجاری امارات به جمهوری اسلامی که بدنبال حضور وزیر خزانه داری آمریکا در امارات،عملی گردید)...آمریکا از طرح ادعای امارات در مجامع تصمیم گیرنده حمایت کرده است و تمام این گمانه ها اگر باچاشنی تعصب هر ایرانی نسبت به خاکش وتنفر از چنگ اندازی عرب برسرزمینش و سلطه پذیری دوباره عرب، ممزوج شود میتوان نتیجه گرفت جناح اقتدارگرا اینبار جنگ رابه گونه و شکلی دیگرو با پشتیبانی جوانانیکه ازحکومت متنفر هستند ولی عربها  را به آنها ترجیح نمیدهند؛پیش خواهد برد واینبار با سناریویی مشابه با سناریوی ادامه جنگ بعد از خرداد 61؛ به اهداف تثبیت مجدد حکومت خود خواهند رسید....

torsdag den 12. april 2012

شروع دعوای امارات با چه منطقی؟

بدنبال سفر اخیر احمدی نژاد به ابوموسی، امارات  متحده عربی، حاکمیت خود بر مناطق مذکور را مخدوش شده نامید...باخواندن این خبر به فکر فرو رفتم وقتیکه ادامه خبر را خواندم..." شيخ عبدالله بن زايد آل نهيان، وزير امور خارجه امارات، روز چهارشنبه، سفر محمود احمدی‌نژاد به این جزیره را «نقض آشکار حاکميت امارات بر سرزمين های خود و گامی رو به عقب در زمينه تمام تلاش ها و کوشش های امارات به منظور يافتن راه حلی صلح آميز برای پايان دادن به اشغال سه جزيره اماراتی از سوی ايران» دانسته است....." منظور از بیان " تمام تلاشها.." چیست؟؟آیا غیر از این است که حکومت و شخص خامنه ایی بدنبال معامله ایی دیگر همچون پیمان دفاعی با روسیه که منجر به اعطای امتیاز بهربرداری از منابع نفتی دریای خزرشد،بوده که توسط حرکت شطرنج گونه احمدی نژاد با هدف تنگ کردن عرصه بنفع خود؛خنثی شد.آیا موضعگیری احمدی نژاد و دولتش را در قبال تسخیر سفارت انگلیس در سال گذشته از یاد برده اید که با سکوت  و در نهایت موضعگیری خود، علائمی را به طرف مذاکره ارسال کرد که در نهایت رفرم را به نفع خود رقم بزند... اینها همه ظن و گمانه زنی هاییست که در قالب شرایط پیش رو امکان رشد هرکدام وجود دارد چراکه شرایط منطقه ایی در حال حاضر آبستن تغییراتی بسیار حاد میباشد؛رژیم بشار اسد رفتنی است اهرم نفوذی وتهدید کننده جمهوری اسلامی در منطقه، در پی توافقات پشت پرده در جهت تامین امنیت برای اسرائیل، باید از میان برود و آمریکا متعهد به این تامین است و در حال حاضر با کمک به ارتش آزاد سوریه خواب خوش را از بشار اسد باز ستانده ونیروی سپاه قدس عامل مزاحم این معرکه است.... چگونه فکر میکنید؟؟تحریم های همه جانبه و جهانی علیه ایران که روز به روز تنگتر نیز میشود حکومت دیکتاتوری ایران را بسیار ضعیف کرده...نقطه نظرات شما چیست؟با توجه به داده های منطقه ایی وحال حاضر چه عاقبتی را حدس میزنید؟امنیت انرژی وسرمایه گذاری اقتصادی درقالب آن و سایر موارد از اصول اولیه این اتحاد جهانی علیه ایران است،منطقه استراتژیک ایران براحتی میتواند بحران عظیمی همانند بحران اقتصادی چند سال پیش اروپا وآمریکا بیافریند در عین حال جنگ اصلا راهکارخوبی برای حل مسئله جمهوری اسلامی نیست...این پیش فرضها و سایرموارد میتواند در تصویر حرکت آینده ما موثر بوده و بنوعی تدبیر سرنوشتمان باشد که بعدها ننشینیم و آه نکشیم.
کسری

onsdag den 21. marts 2012

و اینک زندانی به نام وطن



 
زنداني بدون ديوار
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد.
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد.
 
اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.
دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
«در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد. نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند.
هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند.
هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند».
 
 تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است.
با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.
با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.
با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.
این روزها همه فقط خبرهای بد می شنوند شما چطور؟
این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس نیست شما چطور؟
این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند شما چطور؟این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند
این است واقعیت جامعه کنونی ایران جائی که دیگر هیچ ارزش و هنجاری در جای خودش نیست 

fredag den 16. marts 2012

باز هم هنر نزد ایرانیان است وبس..؟؟؟؟

ملت جو زده و گرسنه....گرسنه غذا،گرسنه فرهنگ، گرسنه یک آن شادی وطبیعی شدن روند زندگی... چه بر سر مردم این آب و خاک آمده که اینگونه رسوای زمین و زمان میشوند؟؟اینجا دیگه نه احمدی نژاد بود که با حرفای صدمن یه غازش آبرومون رو ببره و نه داستان سه هزارمیلیارد که فساد گسترده اداری،اقتصادیمون رو به رخ بکشه...
تصور کنین اگه سونامی ژاپن تو ایران اتفاق افتاده بود،که همه از طریق وب رفتار مسالمت آمیز وهمراه با آرامش و متانت ژاپنی ها دیده و شنیدیم،چه بر سر فروشگاهها و بانکها و مال و منال مردم میومد.وقتشه که به خودمون نگاه کنیم از خودمون شروع کنیم،دموکراسی میخواهیم آزادی میخواهیم ولی هیچکدام از ما با شخص خودمون رو راست و دموکرات نیستیم چه برسه به همسر و فرزندانمون و بعد ازآن با جامعه مان.همه منتظریم که مصلح بیاد و اختلالات رفتاریمون رو درست کنه ودر نهایت جامعه رو از این فساد و منجلاب و بدبختی نجات بده.چشم دیدن همدیگه و موفقیت های همدیگه رو نداریم ازخوشحالی هموطن،همکار،همسایه و دوستمان سخت منقلب میشیم وتا چندین هفته خواب به چشممون نمیاد،تا میتونیم تو اداره یا هرجای دیگه زیرآب همدیگه رو میزنیم.نونمون رو میدزدیم و میخوریم....ابزارهای آموزش و آگاهی بخشی چیست؟؟؟وقتی که سرانه مطالعه مردم ایران با احتساب مطالعات درسی دانش آموزان ودانشجویان،6 دقیقه!!!!بله شش دقیقه در سال است،در صورتیکه تو یه کشور کوچیک مثه دانمارک مردمش کتاب رو رزرو میکنن هرچند که کاربرد فضای مجازی در آن بسیار گسترده است...
http://www.reuters.com/article/2008/10/20/us-guinness-sandwich-idUSTRE49G43Y20081020

tirsdag den 13. marts 2012

روزیکه آتش....

چهارشنبه سوری... شب آخرین چهارشنبه سال؛ رسم زیبا و دیرینه ایران زمینان در بر پایی آتش برای زدودن پلیدیها و ورود به مرحله ودوره زایش و پویایی جدید است،آدابی که بسیاربروجهات پیوند ایرانیان با طبیعت وسعی درپاکی ایشان؛می افزاید.اکنون در ایران زمینمان پلیدیها و ناپاکی های بسیار داریم، ناپاکی کثیف تر و سیاهتر ازاین که با عقیده و مرام هرکسی بر او حکومت کنی و به استثمارش گیری و تمام آزادیهای بحق و انسانی او را از وی واستانی به امید اینکه من بهشتی موعود رو به تو خواهم داد؟؟!! زورمداران مذهبی و دیکتاتور، اکنون در ایران و افغانستان با هزاران ناپاکی وفساد جرثومه ایی خود دین ودنیا وآخرت همه مردم را به فنا و نیستی داده اند؛ بیاییم امروز شاد ترازهرزمان دیگر به دور " آتش " که نشانه پاکی ونو شدن است، جمع شده و با تمام غمهایی که برایمان بوجود آورده اند، بامید آینده ایی که در دستان خودمان بوده و با کمی تعقل وآگاهی میتوانیم آنرا بهتر و مطمئن تربسازیم؛ شادی کنیم و به خودمان بگوییم وقبول کنیم که اگرالان غمگینمان میکنند وبرما حکم میرانند، خودمان مقصریم وخود خواسته ایم.... بدانیم که این دیکتاتورمذهبی و ایدئولوژیک شادی مردمان را بزرگترین دشمن خود،میداند.به امید اینکه بزرگترین وباشکوهترین چهارشنبه سوری را در بهار آزادی در میدان آزادی تهران بزودی برگزار کنیم. 

onsdag den 7. marts 2012

و فریادی دوباره برای آزادی خاستگاه بشر در 8 مارس

هشتم مارس دوباره فرارسیده روزیکه یکبار دیگر به ما یادآور میشود که دیگری هست از نوع ما و نه از جنس ما که حقوقی دارد برابر و توانمندیهایی دارد دو صد چندان، که اگر به باورو به فعل برسد اساس همه موفقیتهای بنیادین جوامع مردانه خواهد شد.براستی چرا و به چه علت در ممالک وسرزمینهای ما به نوعی سرکوب وعقده کشی برجامعه و جنسیت زن وجود دارد وخواهان به اسارت وبندگی کشیدن زنان است واستثمار آنها را بیشتر میطلبد تا آزادی وآزادگی ایشان را؟؟به یاد دارم که در مسابقات فوتبال زنان برای راهیابی به المپیک 2012 لندن در حالیکه تیم ایران از شایستگی بالایی جهت صعود و حضور در بازیهای المپیک برخوردار بود؛ صرفا و بدلیل اصرار مسئولان مربوطه مبنی بر حفظ حجاب وعدم نمایان شدن گردن دختران معصوم؛ مجبور به حذف از گردونه مسابقات وتحمل این عقده خردکننده شد؛دخترانیکه هرکدام به تناسب رویای حضور دربازیهای المپیک آنچنان تلاش میکردند تو گویی کوه در برابر اراده شان؛ جهت رسیدن به موفقیت خردشدنی مینمود؛این سد و این محدودیت چه اثرات مخربی را در روح وروان ایشان باقی خواهد گذاشت؟جواب این سرخوردگی و انحراف ساختارشخصیتی در جهت تکامل را که وچگونه خواهند داد؟آیا وعده به بهشت موعد وشفاعت ایشان در روزابد توسط فاطمه(دختر پیامبر) کفایتشان خواهد کرد و سعادتمند؟اساسا زمانیکه از موضع ترس و ضعف و گناه به جهان نگاه شود هر جنبده ایی که خللی در افکارتقدس زایی بوجود آورد وبه قولی منتج به گناه گردد را منفور ومحدود مینمایند این مقدسین خداتراش وبهشت آباد کن؛ و زن ازنگاه ایشان حکم همان جنبده را دارد وایشان دلیل شهوترانی وگناه را نه در خود، بلکه در وجود همان جنبده که گستردگی ها و استعدادش هنوز ناشناخته است؛ دیده وچاره را جز در احکام قرون وسطایی و ارتجاعی محدود کننده زنان، نمیابند.زن از نگاه مبانی اسلامی که مهمترین آنها قرآن است انسان درجه دو است،شهادت وگواهی یک زن در محاکم اسلامی مورد قبول نیست، یک زن نصف مرد ازاموال والدینش به ارث میبرد،زنی را بکشی نصف پول یک مرد را بدهی، آزادی... اینها چگونه احکامی هستند که سراسر یاس و ناامیدی و خفت را به  یک مخلوق متعالی؛ که از توانمندیهای بسیار برخوردار است؛ روا میدارند و به چه حقی؟؟؟امید من این است که زنان وطنم به خود باوری و شجاعت و شهامت عبور از خطوط قرمز؛برسند هرچند که جنبش فراگیر زنان درممالک اسلامی و فارسی زبان، دیریست که پا گرفته و میرود که به درختی تنومند تبدیل گردد که تبر تیز هیچ جهالت و ارتجاعی بر پیکره اش کارساز نگردد.این روز را به تمام زنان آزاده وطنم تبریک گفته و برای تمام زنان فرهیخته و در بندواسیر زندانهای رژیم دیکتاتوری ایران(بدلیل تعدد نام این عزیزان از بیان وذکر آن قاصرم) آزادی به معنای حقیقی کلمه؛خواستارم.

کسری ,هفتم مارس 2012 Tranum

søndag den 4. marts 2012

انتخابی جدید در مدل فکر مردم ایران...

انتخابات مهندسی شده مجلس نهم جمهوری اسلامی در حالی برگزار شد که شنیده ها و دیده ها حاکی از عدم اقبال عمومی و اتحاد مردم درتحریم آن بود،ولی نکته جالب آن شرکت خاتمی بود که سروصدای زیادی را در رسانه های حکومتی به همراه داشت و خط ونشانی بود از طرف رژیم که " آری رهبرانتان در مواقع ضروری با شما و نه برای شما معامله خواهند کرد"... واین نشانی دیگر است بر اینکه ما به رهبراز این نوع نیاز نداشته و برای تغییر به "رهبریت و هدایت" التزام نیاز داریم.اگر هدایت جنبشی مبتنی بر رهبریت فرد محور باشد،داستانش میشود نمایش خاتمی که در جاهایی به تناسب تفکرات و مصالح فردی(که خود اسمش را مصالح نظام میگذارد)؛سازش میکند ولی سیستم رهبریت که متشکل ازتمام گروههای درگیر در اعتراض میباشد به تناسب گردن نهادن به اصول دموکراسی که دغدغه جنبش مردمی ایران است؛ هیچگاه تن به اینچنین سازشهایی نخواهد داد.اتفاق شرکت خاتمی درانتصابات نمایشی رژیم ،رخداد مبارکی بود برای مردم ایران که به روشنی دریابند برای یک رفرم عظیم و بنیادی به چه پارامترها و اشخاصی نیاز دارند؛شخصا از این حرکت خاتمی متعجب نشدم چون شخصیت میانه رواش!!را بارها درشرایطی اینچنینی دیده بودم ولی بسیار خرسند گشتم که مردم و قشر پیرو ومتفکر و دگراندیش جامعه ایران به شناختی بس عظیم وتعیین کننده، رسیدند.

onsdag den 29. februar 2012

از دستشون در رفت، در گیر تبلیغات بودن

امروز عصر چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۰ ،مسابقه  تیم ملی  فوتبال ایران با قطر در چهار چوب مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل،، جالب بود  چون ۲ روز دیگه انتخابات مجلس برگزار میشه،دوربین هنگام پخش مستقیم، هیچ  نمای باز یا بسته ای از تماشاچیان نمیده ، ولی چیزی که معلومه جمعیت بسیجی و برادران ساندیس خور در تدارک عملیات ضد آشوب و کلا، خس و خاشاکن، بنابراین وقت نکردن بیان از داداشای بحرینیشون حمایت کنن.....دوربین ناگهانی یه صحنه رو نشون داد،، همش پرچم ایران و شعارهائی که معلوم بود به مذاق حکومتیان خوش نمیومد، قافیه رو باختن خراب..اشکان دژاگه بدبخت از زور ترس از منشوری شدن، ریش گذاشته بود...ولی آس رو کرد کی روش ، امروز مردم خیلی خوشحال بودن شاید یکی از بزرگترین عللش این بود که خامنه ای امروز با قاطعیت گفته بود \\ مردم حتما جمعه میرن رای میدن\\، مردم هم از لج اون شده نمیرن ..چرا؟؟ چون خاصیت مردم ما اینه، آدمای لجباز خوبین، به موقعش که اگه هیچ کار نتونن بکنن ، خوب لج میکنن.... به امید لج خوشگل و بدقلقشون برا روز جمعه 

søndag den 26. februar 2012

همه برای زندگی، همه با حقیقت ...

۵ روز تا انتخابات مجلس فرمایشی جمهوری اسلامی باقی مانده،۲۲ روز تا عید نوروز ،اوضاع آشفته اقتصاد ایران عرصه زندگی را روز به روز برهمه انسانهای اون آب و خاک، که نیازها و وابستگیهای ابتدائی هر انسانی برای زندگی را دارند، تنگ کرده است و گلوی غیرت و تعصب هر پدر و مادری را برای لباس و مایحتاج عیدانه فرزندان، میفشرد، از آن سو هزاران گروه و دسته سیاسی فعال شده و انتخابات را تحریم میکنند، غافل از اینکه کارمندان و کارگران به عدم پرداخت عیدی در صورت عدم شرکت در انتخابات تهدید میشوند، چه خبر دارد اپوزیسیون خارج نشین که بسیج ادارات وکارخانجات براحتی توانائی تفتیش همه چیز را در مورد کارمندان و کارگران دارد و به هیچ کس هم جواب پس نمیدهد، براحتی میتواند در روز بعد از انتخابات شناسنامه ها را بازدید و بسادگی مردم را از چندرغاز عیدی محروم نماید،پس آسوده باشید که اینان براحتی برای خود مشروعیتی که افکار عمومی دنیا را مجاب نماید، خواهند تراشید.بارها پیش آمده ،دوستان دانمارکی که در مسائل سیاسی و اجتماعی فعال هستند، از من بابت این همه حضور مردم در مراسمی مثله ۲۲ بهمن در صورت عدم مشروعیت نظام، پرسیده اند، و من توضیحی غیر از درماندگی مردمم نتوانستم بدهم....        

lørdag den 25. februar 2012

سلام من به همه هموطنانم ، به همه ایرانیان در همه جای این زمینی که باد بر آن تسلط دارد

این وبلاگ را امروز با کمک همسر عزیزم ساختم، همسری که در تمام مراحل زندگی ام لحظه ای مرا تنها نگذاشت و عشقی را که نهایت  آن سازندگیست ، برایم عینیت بخشید. من همیشه دل در گرو انسان و انسانیت داشتم و تمام تلاشم اینگونه بوده که ابتدا خود،انسان و انسانی باشم.بعد از آن میخواهم اگر در مسیرانسانیت قدم برداشتم، کاری در جهت اعتلای انسان و انسانیت ،هرچند ناچیز،برای میهن و خانه پدری انجام دهم.هموطنان ، ای تمام کسانی که دل در گرو آزادی و اعتلای میهن دارید،کمک کنید تا انسان بوده وانسانی رفتار نمایم.... و مطمئن باشید چیزی که انسانی باشد ماهیت و تمامیتش با موجودیت و مشروعیت نظام دیکتاتوری حاکم بر وطنمان، ایران، در تضاد است.