søndag den 24. februar 2013

احمدي نژاد لايق اسكار است


وقوع اتفاقات و هياهو هاي اخير بدنبال استيضاح وزير كار دولت احمدي نژاد، كليد خوردن سناريويي بود با برچسب قدرت طلبي احمدي نژاد در ساختار هزار داماد قدرت جمهوري اسلامي ؛كه به واقع با تفسير و توجيه "قدرت طلبي صرف و ايستادن در برابر رهبري "از آن ،از سوي قاطبه مخالفان و اپوزيسيون روشن و آگاه و سياسي منش! و در بوق و كرنا كردن آن و ابراز خوشحالي از قمار سوخته آقاي خامنه ايي با مهره احمدي نژاد؛ بخوبي و به زيبايي در حال اجرا و پياده شدن است.سناريويي كه ميبايست كليد بخورد تا بدين سان و با اين تعابير،نيروي محركي تازه و رودخانه ايي خروشان را براي آسياب در حال توقف رژيم ،تدارك ببيند. ناكارآمدي دولت دراجراي برنامه هاي اقتصادي و پافشاري حاكميت بر سياست هاي تنش زاي هسته ايي و گستردگي فشار تحريم ها،عرصه را روز به روز بر اقشار مختلف بويژه طبقه متوسط ،تنگتر كرده است؛ كه اين همه به انضمام حذف جريان و قطب به اصطلاح اصلاح طلب بعد از وقايع انتخابات ٨٨ ، نويد نمايش انتخاباتي مشروعيت زايي را براي برنامه ريزان و متفكران و ديدبانان جمهوري اسلامي ، از خيلي وقت پيش به همراه نداشته است ؛شور و شوق و هيجان كاذبي كه صرفا در جوامع داراي انقباض سياسي همچون ايران ؛ با قطبي شدن جامعه در شرايط حساسي مثل انتخابات ، ايجاد ميشود.پس عاقلانه است كه اينگونه تعبير داشته باشيم كه تمام اين بازي ها، نقش هاي از پيش تعيين شده ايست براي دوقطبي كردن اجتماع در شرايط انتخابات ، وگرنه بسيار كودكانه است كه فكر كنيم احمدي نژاد استخوان گير كرده در گلوي نظام است ، همان احمدي نژادي كه رهبر خود را به وي نزديكتر ميديد...بهتر است عاقلانه تر به اين نمايش نگاه كنيم ...تياتري كه سناريوي آن با درايت و زيركي تمام نوشته شده است، حاكميت از اين مدل قضاوت در مورد احمدي نژاد ، بسيار خرسند است ... كودكانه اسير و مغبون سياست هاي مدبرانه خاص ايشان نشويم.
كسري 
دوشنبه ٧ اسفند ١٣٩١

onsdag den 20. februar 2013

اعلام رسمي استعفا از كنفدراسيون دانشجويان ايراني

بدينوسيله باطلاع تمام دوستان گرامي و سايرين ميرساند كه اينجانب دكتر كسري فقيهي موسس و بنيانگذار فدراسيون دانشجويان ايراني دانمارك از ادامه فعاليت و همكاري با كنفدراسيون دانشجويان ايراني انصراف داده و رسما واز اين طريق استعفاي  خود را از ادامه فعاليت و همكاري با كنفدراسيون دانشجويان ايران به دلاىل ذيل؛ اعلام ميدارم، ودر پايان از تمامي دوستان گرامي خود در شوراي مركزي كنفدراسيون تشكر مينمايم، چرا كه ظرف اين مدت موجبات يادگيري و روشن شدن بيشتر ذهن بنده را فراهم آورده و عليرغم مخالفت ، انتقادهاي مرا شنيدند و تحمل كردند، براي تمام اين عزيزان و شخص دبيركل آرزوي سلامتي و موفقيت در تمام شئون فعاليت سياسي ، براي آزادي و سعادت ايران عزيزمان ، خواهان و آرزومندم.

١-عدم شفافيت در مسائل مالي و ساپورترهاي كنفدراسيون 
٢- عدم موضعگيري سريع و صريح كنفدراسيون در خصوص مسائل مربوط به تجزيه طلبي ايران زمين، بويژه بعد از كنفرانس قاهره
٣-عدم شفاف سازي در خصوص علت دفاع از آقاي ارژنگ داوودي بعنوان زنداني سياسي و اسطوره كنفدراسيون، و رسم خط قرمز و تابو سازي از ايشان عليرغم وجود اسناد متقن سمعي و بصري و كتبي متعدد مبني بر عدم انطباق ادعاي كنفدراسيون با حقايق موجود
٤-عدم رعايت شئونات كلامي و رفتاري و آداب فعاليت سياسي در تقابل و موضعگيري با جريانهاي مخالف كنفدراسيون و يا مخالف تز فعاليتي آن
٥- شخصي سازي كاركردهاي كنفدراسيون در برخورد با اشخاصي همچون احمد باطبي و ديگران، بطوريكه تظاهر خارجي اين كنش و واكنش ها هر شخص متفكر وعاقلي را به پوچ بودن ادعاي آرمانگرايي براي ايران ، مشكوك ميسازد.
٦- عدم رعايت و اجراي ساختار بوروكراتيك جهت مديريت امور مربوط به فعاليت هاي نرم افزاري و سخت افزاري

tirsdag den 12. februar 2013

تنوری داغ از مدل هسته ایی با برچسب کیفیت احمدی نژاد ،برای انتخابات

شرایط وخیم اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی ناشی از تحریم های همه جانبه غرب و آمریکا،و برهم خوردن ساختارهای سلامت اجتماعی و فساد سازمان یافته سیاسی و اقتصادی ،رژیم را در تنگایی سخت قرار داده که تا کنون اینچنین تجربه ایی نداشته است، شرایطی سختتر از زمان جنگ ؛چرا که در آن زمان شخصیت کاریزماتیک آقای خمینی حداقل جلوی بسیاری از تفرقه ها و قدرت طلبی ها را میگرفت . در آن برهه رژیم هنوز از مشروعیت نسبتا بالای مردمی برخوردار بود وفساد سیستماتیک اداری و اقتصادی و اجتماعی به حد افسار گسیخته امروز دامنگیر ارکان نظام وجامعه نبود، ولی امروز نه آقای خامنه ایی مشروعیت و مقبولیت آقای خمینی را دارد که قدرت طلبانی چون احمدی نژاد و لاریجانی و سایرین از این قسم را با گوشه چشمی بجای خود بنشاند ونه هیچ خشتی از ساختار سلامت ادرای و اقتصادی و اجتماعی بر جای خود باقی است. رژیم به دلیل برنامه هسته ایی نامشخص خود تحت فشار جامعه جهانی است و راضی به مصالحه نمیشود مگر با گرفتن تضامینی بالاخص در مورد حفظ نظام.
یکی از تعیین کننده ترین ارکانی که با وجود زندانیان و مخالفان سیاسی و عقیدتی متعدد ، و با توجه به حصر غیرقانونی و غیر مشروع دوساله آقایان کروبی و موسوی ؛ رژیم سعی در باشکوه برگزار کردن آن جهت نشان دادن مشروعیت خود به جامعه جهانی و اخذ امتیاز و افزایش قابلیت چانه زنی خود دارد ؛ انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری است. شرایط و انقباض  اجتماعی سیاسی کنونی ایران بویژه بعد از انتخابات سال 88 عرصه عرض اندام سیاسی را تک قطبی نموده و بصورت نظری و عملی هیچ شانسی برای احزاب مختلف و مخالف رویه حاکم ، قائل نیست ؛ که این مسئله بیش از پیش به رکود و رخوت و عدم اقبال عمومی جامعه به مسئله انتخابات میانجامد. دعوای اخیر آقایان احمدی نژاد ولاریجانی ها جدا از وجود اختلاف بر سر قبضه کمی و کیفی قدرت ، میتواند صحنه بازی را به گونه ایی بیآراید که به زعم آقایان هم گل باشد و هم بلبل، از طرفی خلا حضوراحزاب و گروههای مخالف بویژه اصلاح طلبان بنوعی پر خواهد شد و حاکمیت التزامی برای بازی دادن آنها جهت  ایجاد شور انتخاباتی نخواهد داشت و از سوی دیگر با صحنه گردانی انتخابات و به میدان آوردن عوامل هیزم گون به خوبی تنور انتخابات را گرم خواهد کرد و از آن نانی را بعمل خواهد آورد که با توجه به شرایط پیش رو در خصوص مذاکرات هسته ایی ، ادامه حیاتش را تضمین نماید.
در این شرایط بر ما دلسوختگان و دلسوزان ایران و ایرانی فرض است که با پا فشاری بر خواسته " انتخابات آزاد " با آزادی زندانیان سیاسی و محصوران بویژه آقایان موسوی و کروبی و آزادی مطبوعات والحاح بر حق آزاد انتخاب شدن و انتخاب کردن ؛ بنوعی بر این پروژه نامیمون از پیش طراحی شده خط بطلان کشیده و خواسته های بحق تضمین کننده سعادت ماندگار کشور عزیزمان ایران را ، فریادی جهانی بزنیم.
کسری
سیزدهم فوریه 2013
برابر با 25 بهمن 1391