onsdag den 29. februar 2012

از دستشون در رفت، در گیر تبلیغات بودن

امروز عصر چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۰ ،مسابقه  تیم ملی  فوتبال ایران با قطر در چهار چوب مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل،، جالب بود  چون ۲ روز دیگه انتخابات مجلس برگزار میشه،دوربین هنگام پخش مستقیم، هیچ  نمای باز یا بسته ای از تماشاچیان نمیده ، ولی چیزی که معلومه جمعیت بسیجی و برادران ساندیس خور در تدارک عملیات ضد آشوب و کلا، خس و خاشاکن، بنابراین وقت نکردن بیان از داداشای بحرینیشون حمایت کنن.....دوربین ناگهانی یه صحنه رو نشون داد،، همش پرچم ایران و شعارهائی که معلوم بود به مذاق حکومتیان خوش نمیومد، قافیه رو باختن خراب..اشکان دژاگه بدبخت از زور ترس از منشوری شدن، ریش گذاشته بود...ولی آس رو کرد کی روش ، امروز مردم خیلی خوشحال بودن شاید یکی از بزرگترین عللش این بود که خامنه ای امروز با قاطعیت گفته بود \\ مردم حتما جمعه میرن رای میدن\\، مردم هم از لج اون شده نمیرن ..چرا؟؟ چون خاصیت مردم ما اینه، آدمای لجباز خوبین، به موقعش که اگه هیچ کار نتونن بکنن ، خوب لج میکنن.... به امید لج خوشگل و بدقلقشون برا روز جمعه 

søndag den 26. februar 2012

همه برای زندگی، همه با حقیقت ...

۵ روز تا انتخابات مجلس فرمایشی جمهوری اسلامی باقی مانده،۲۲ روز تا عید نوروز ،اوضاع آشفته اقتصاد ایران عرصه زندگی را روز به روز برهمه انسانهای اون آب و خاک، که نیازها و وابستگیهای ابتدائی هر انسانی برای زندگی را دارند، تنگ کرده است و گلوی غیرت و تعصب هر پدر و مادری را برای لباس و مایحتاج عیدانه فرزندان، میفشرد، از آن سو هزاران گروه و دسته سیاسی فعال شده و انتخابات را تحریم میکنند، غافل از اینکه کارمندان و کارگران به عدم پرداخت عیدی در صورت عدم شرکت در انتخابات تهدید میشوند، چه خبر دارد اپوزیسیون خارج نشین که بسیج ادارات وکارخانجات براحتی توانائی تفتیش همه چیز را در مورد کارمندان و کارگران دارد و به هیچ کس هم جواب پس نمیدهد، براحتی میتواند در روز بعد از انتخابات شناسنامه ها را بازدید و بسادگی مردم را از چندرغاز عیدی محروم نماید،پس آسوده باشید که اینان براحتی برای خود مشروعیتی که افکار عمومی دنیا را مجاب نماید، خواهند تراشید.بارها پیش آمده ،دوستان دانمارکی که در مسائل سیاسی و اجتماعی فعال هستند، از من بابت این همه حضور مردم در مراسمی مثله ۲۲ بهمن در صورت عدم مشروعیت نظام، پرسیده اند، و من توضیحی غیر از درماندگی مردمم نتوانستم بدهم....        

lørdag den 25. februar 2012

سلام من به همه هموطنانم ، به همه ایرانیان در همه جای این زمینی که باد بر آن تسلط دارد

این وبلاگ را امروز با کمک همسر عزیزم ساختم، همسری که در تمام مراحل زندگی ام لحظه ای مرا تنها نگذاشت و عشقی را که نهایت  آن سازندگیست ، برایم عینیت بخشید. من همیشه دل در گرو انسان و انسانیت داشتم و تمام تلاشم اینگونه بوده که ابتدا خود،انسان و انسانی باشم.بعد از آن میخواهم اگر در مسیرانسانیت قدم برداشتم، کاری در جهت اعتلای انسان و انسانیت ،هرچند ناچیز،برای میهن و خانه پدری انجام دهم.هموطنان ، ای تمام کسانی که دل در گرو آزادی و اعتلای میهن دارید،کمک کنید تا انسان بوده وانسانی رفتار نمایم.... و مطمئن باشید چیزی که انسانی باشد ماهیت و تمامیتش با موجودیت و مشروعیت نظام دیکتاتوری حاکم بر وطنمان، ایران، در تضاد است.