onsdag den 19. juni 2013

نياز به تدبير و تعقل، واجبتر از نان شب در اين چند روز

بدنبال پيروزي غرور آفرين فرزندان ايران در آوردگاه و جهنم اولسان براي حضور در جام جهاني ٢٠١٤ و در ادامه پيروزي غرور آفرين اراده مردم در روز جمعه ٢٤ خرداد، سطح شور و شعف اجتماعي بطور فزاينده ايي رو به افزايش است كه اگر همراه با تدبير و تعقلي دوباره نباشد و اگر فرهيختگان و عقلاي جامعه را تدبيري و نصحيتي در اين خصوص نباشد، بدخواهانِ سعادت اين ملت را به فراست به خطا بردنِ انرژي و خواسته هاي بجا و بحق اين مردم شايسته و رنج و محنت كشيده مي اندازد.
فرياد مطالبه حداقلي حضور زنان در ورزشگاه آزادي براي همراهي در شادي اين پيروزي بحق عظيم كه خواسته بحق و شايسته مردم ايران در اين شادي وصف ناپذير است، از آن دسته خواسته هايي است كه با توجه به موضعگيري صريح و سريع آقاي خامنه ايي در زمانهاي گذشته و در مقابله مستقيم با دستور آقاي احمدي نژاد براي حضور زنان در ورزشگاهها، بدخواهان و حسودان را به برهم زدن و ايجاد آشوب با دست اندازي به دستمره دستور رهبري، وا خواهد داشت كه ممكن است عواقب ناگواري در اين شرايط داشته باشد، ما پيروز ميدان تعقل و تدبير بوده ايم و هستيم، پس عقلا و نخبگان جامعه را تدبير و نصحيتي ديگر بايد كه طمع خوش اين پيروزي ها با موج سواري عده ايي احساساتي تبديل به خاطره ايي تلخ نگردد.
كسري
يك روز بعد از پيروزي غرورآفرين فرزندان ايران در ره آورد اولسان

onsdag den 12. juni 2013

جذابيتي از آزادي و رواني قلم

انتصابي منتسب به...
آمد
شد




آثاري جديد از هنرمند شايسته كشور

آقاي روحاني دلبريي از اصلاحات كردند كه نگو و نپرس، فيلم پشت صحنه اش بعدا.... ميگم
آقاي هميشه دلسوخته ، ...از نظام




lørdag den 8. juni 2013

كارتونهايي از يك هنرمند معترضِ خود تبعيد

و اينك انتخابي براي انتصاب،، باور شما هم اين است؟؟؟
...
قصاباني كه به كار عروسي و عزايند
همه اينگونه فكر ميكنند ، شما چطور؟؟؟
مهندسي، از نوع ديگرش
شايد هاشمي به زعم دگرانديشان، در برابر كودتايي كه خود پي ريزش بود، ناتوان مينمود
زمانيكه حاكميت به زعم خود بزرگترين دردسر اين دوره اش را شكست.... تيري به پاي خود

fredag den 7. juni 2013

شرکت در انتخابات آری یا نه؟

با یک نگاه سریع به روند روی کار آمدن و مشروع سازی آقای خامنه ایی و شرایط بعد از آن برای حذف تدریجی رقبا و ستونهای انقلاب و صبر و حوصله ایشان جهت نیرومند ساختن جایگاه خویش، در نتیجه تعامل با سپاه در قبال معاملات و قراردادهای بزرگ اقتصادی و خلاصی تدریجی از سایه سنگین حلقه یاران آقای خمینی و تحمل و کسب تجربه از دولت سازندگی و اصلاحات و بدنبال آن شروع جنبش مردمی و رسم خط پررنگ مابین خود و مردم ایران و همچنین تجربه دهشت انگیز ایجاد شور انتخاباتی سال 88 با به صحنه آمدن دوباره نیروهای اصلاح طلب و قطبی سازی جامعه در شرایط انتخابات 88 ؛ اینبار رهبری علیرغم توصیه به خلق حماسه سیاسی ، هیچ رغبتی به ایجاد شور انتخاباتی نداشته و انتخابات را با حداقل رقابت و بدون توجه به میزان مشارکت از عوامل خویش مطالبه دارد. جمهوری اسلامی بخوبی میداند که مردم ایران دل خوشی از موجودیتش نداشته و مشروعیتی برای این شکل از حاکمیت آن قائل نیستند و بهمین دلیل با توجه به همه مهندسی های لازم جهت روی کار آوردن کاندیدای دلخواه خود، کم شدن مشارکت و رقابت را، برای کم کردن دردسرهای ناشی مشارکت را؛ با روشهای زیر پوستی متعددی برای تحریک  معکوس حس روانی عامه مردم و بالاخص رای خاکستری ها ؛ با تبادر ذهنی           " شرکت در انتخابات به مثابه مشروعیت بخشی به نظام " در دستور کار قرار داده است که از این جمله است صحبتهای آقای خامنه ایی : " هر رای مردم ، رای به جمهوری اسلامی است " و یا تحریک ارگان رسانه ایی حاکمیت ، کیهان ، که شرکت مردم در انتخابات 92 را به معنی پشیمانی مردم از جنبش اعتراضی خود در سال 88 ، قلمداد نموده است. لذا با توجه به ترس راس نظام از شرکت مردم و عدم تحقق  شرایط مهندسی مورد نظر، حاکمیت تمام قد و جهت دار برای یک انتصابات! بی دردسر برنامه دارد ، چرا که میداند شرکت مردم در این برهه و بدنبال جنایات و خفقان 4 سال گذشته همراه با مطالباتی خواهد بود ،که خواست و اراده ایی از حاکمیت  برای پاسخگویی را ، به همراه ندارد. از این دست بود حذف کم دردسر (به زعم حاکمیت) آقای هاشمی. 

کسری ، هفدهم خرداد ماه یکهزارسیصد و نود و دو خورشیدی


دانمارک

tirsdag den 7. maj 2013

دستی آهنین برای کمک.

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/143636/%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%DA%A9%D9%86%DA%AF%D8%B1%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%86%D8%AF
 شاید ماجرای دخالت آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 وکمک به تثبیت استبداد و ظلمی بزرگ به ملت و کشور ایران، با طرح  در حال تصویب حمایت از تجزیه طلبی و گروهای تجزیه طلب در ایران ، در کنگره آمریکا ، از نظر اعمال دشمنی با ایران، بعنوان کشوری بزرگ در منطقه که توانمندیهای منحصر بفرد زیادی دارد، یک نقطه مشترک داشته باشد، ولی از نظر تامین منافع آمریکا و متحد اصلی اش در منطقه ، اسرائیل، هزاران نقطه مشترک دارد و به نوعی با تیز کردن شمشیری دولب ،در حال تکرار همان سناریوی تثبیت استبداد ولی به شکل دیگر است، اینکه تصویب این مدل از طرحها و لوایح بنوعی با هدف ترسیم شده برای آن، کوچک کردن ایران جهت خنثی نمودن نقش موثر آن در منطقه ، جدا از بی احترامی و تعرض به تمامیت ارضی کشور ایران(ملک مشاع تک تک ایرانیان)، میتواند زمینه های سرکوب جوانان آزادیخواه و فعالان سیاسی اجتماعی، گروهها و قومیت های مختلف داخل سرزمینها و مرزهای بین المللی ایران( مصرح در قوانین بین المللی) را، به بهانه و انگ مبارزه با تجزیه طلبی، توسط حاکمیت ، بیشتر فراهم بیاورد. آمریکا در این راستای با بهره کشی مدرن و با تحمیل و پرداخت هزینه از جوانان و خانواده های کرد و بلوچ ، ترک ، عرب و به بهانه ها و شعارهایی  با رنگ و لعاب "دموکراسی" و "آزادی " و "حق حاکمیت بر سرنوشت خود"، و با  برپایی بلوا و آشوب در ایران از این دست، و اجرای نقش کنار گود خود، اهداف شومی را جستجو میکند، چرا که تجربه دو جنگ در منطقه و مشکلات مربوط به دولتها و ملتهای منطقه ، به آمریکا آموخت که راههای کم هزینه تر و به روزتری، برای حضور و کنترل منطقه ، باید مد نظر داشته باشد، غافل از اینکه لبه دوم آن شمشیر، زمینه های ماندگاری یک حاکمیت توتالیتر را ، بیش از پیش فراهم آورده، چرا که هر اعتراضی در هر شرایطی میتواند با ادعای مبارزه با تجزیه ایران، مورد انگ  تجزیه طلبی  از طرف حاکمیت ، واقع شده و حذف گردد.
پس نمایندگان و دولتمردان آمریکایی بایستی این حقیقت را مد نظر داشته باشند که اینگونه رفتار کردن ، مورد تاب و تحمل هیچ ایرانی آزاده ایی واقع نشده و مصداق عینی دخالت در " حق مالکیت " و " تمامیت ارضی " کشور بزرگ و با عزتی، همچون ایران است.لازم به ذکر است این طرح و برنامه ها، موجبات رادیکالیزتر شدن رفتارو برخوردهای حاکمیت ، و همچنین خواسته های مردمی(کرد و ترک و بلوچ و عرب) در قبال داشتن کشوری مستقل، و در نهایت عقیم ماندن حرکتهای رو به رشد برای داشتن یک کشور یکچارچه همراه با عدالت و آزادی ، را فراهم می آورد.   
اینجانب به عنوان نماینده کانون نخبگان ایران در دانمارک ، این اقدام  بسیار گستاخانه کنگره آمریکا را محکوم نموده و خواستار حذف آن از دستور کار کنگره آمریکا میباشم چرا که  کانون نخبگان ایران به آمریکا این اطمینان و نظر کارشناسی شده خود را میدهد که، ایرانیان از هر عقیده و مرام و هر جایگاهی، نسبت به وجب به وجب خاک ایران تعصب و جانبداری همسو داشته و دارند و حاضر به انجام هیچ معامله ایی و به هیچ قیمتی بر سر تمامیت ارزی کشور ایران نیستند.

کسری هشتم می 2013 برابر با هجدهم اردیبهشت ماه 1392

torsdag den 18. april 2013

انتخابی در پاسخ به تاریخ



سی و پنج سال از زمان انقلاب ایران، به قصد نهادینه کردن حاکمیت مردم و قانون درچهارچوب جمهوریت و قوانین اسلامی و با دعوی ایجاد دموکراسی، میگذرد، با نگاهی گذرا به هر آنچه که در این مدت گذشت، به خوبی میتوان از شرایط کنونی جامعه و حاکمیت دریافت که نه تنها هیچکدام از پارامترهای مورد نظر آن انقلاب در هیچ عرصه ایی حاصل نگشت ،بلکه شرایط بدتر از بد را در هر زمینه ایی ،اعم از سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نیز تجربه میکند.قبضه همه جانبه فرصت ها و مناصب با همراهی و حمایت و عاملیت سپاه، از سوی رهبری ، هیچ مقوله ایی را به غیر از کودتایی بس سیاه و دهشتناک را علیه انقلاب و خواسته های مردم، و جمهوریت آن  انقلاب در ذهن هر متفکر و دلسوزی، متبادر میسازد. عرصه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری میتواند عرصه یادآوری و بازخواهی خواسته حداقلی مردم که همان جمهوریت است، به حاکمیت باشد، با انتخاب مردی از جنس و تجربه تاریخ ،که تجربیات این دوره سی و پنج ساله  به همراه حمایت خلقی که درک صحیحی از شرایط شکننده کنونی داشته، و میدانند که انتخابی صحیح میتواند در این ظلمت حداقل روشنایی را برای آنها به همراه داشته باشد.همه عرائض اين مقصود را بدنبال داشت كه بهترين برنامه و راه كاري كه ميتواند در شرايط كنوني اتحاد ساز و تعامل برانگيز باشد، برنامه ايي است منطبق بر اين حقيقت كه : ديكتاتوري در كشور ما سابقه ايي ديرينه داشته و متناسب بر فرهنگ فرد محور ماست، مردم ما هميشه وابسته به شاه و رهبر و آقا بالا سر بوده اند و زدودن اين فرهنگ كار يك روز و دو روز نيست، وشرايط كنوني كشور هم برگرفته از همين حقيقت است ، لذا تمام گروه ها و افراد خواهان آزادي و دموكراسي و عزت  براي ايران و ايراني چه در داخل و چه در خارج بايد بر اساس واقعيت كنوني جمهوري إسلامي و با پيش فرض اينكه ؛ جمهوري اسلامي در شكل و شرايط مقتدر كنوني( سپاه تا دندان مسلح و كودتاي خزنده آن،و كنترل و قبضه همه گلوگاه ها) نابود شدني به طرفه العين نيست ، و اين حقيقت كه ، قشر متوسط و روشنگر و مظهر حركتهاي انقلابي در ايران، با توجه به شرايط و سياستهاي به عمد غلطِ اقتصادي؛  از بين رفته و يا اصلا هيچ انگيزه ايي براي ايجاد دگرگوني درخود و جامعه نميبيند، متحد شده وبراي شرايط پيش رو ( انتخابات ) برنامه ريزي منسجم نمايند، چرا كه با موضع گيري اخير آقای هاشمي رفسنجاني(که در یک حرکت برنامه ریزی شده از سوی سایت ایشان تکذیب گردید)، ديگر صدرصد مسجل است كه  آقای خامنه ايي با سوداي روي كار آوردنِ يك رىئس جمهور ولايي، خيال يك حكومت پارلماني را با مركزيت خود در سر ميپروراند، لذا شرايط كنوني بسيار حساس و تعيين كننده بوده و آخرين فرصت نيروهاي فرهيخته و نخبه براي روشن نگه داشتن حداقل شمع و روشنايي در ظلمت موجود است، چرا كه جمهوري اسلامي با بهره گيري از تجارب متعدد و حمايتِ يك طراح حكومتهاي ديكتاتوري چون روسيه، ماندگار بوده همچنان كه يك تنه در سوريه در حال جنگ با كشورهاي منطقه است(درپشت پرده) و ميدان را از دست نميدهد، در عرصه داخلي نيز بدتر و خشونت بارتر، و با ابزارهايي كه در دست دارد راحتتر از صحنه بين المللي، قادر به پيش بردن اهداف خويش است، این همه را نگفتم برای ایجاد ترس و نا امیدی، بلکه این همه تحلیلی است از شرایط موجود برای مطالبه عقلانیتی که خاصه فرهیختگان و نخبگان است، پس در شرايط كنوني الويت يك بسيج عمومي ديگر براي انتخابات، كه نه براي مشروعيت دادن به شرايط ديكتاتوري و خفقان كنوني و ايجاد خوراك تبليغاتي براي رژيم، بلكه وظيفه ایی خطیر براي زنده نگه داشتن اميد رفرم و ایجاد بالانس قدرت و پيشگيري از اجرايي شدن نقشه شوم نظام پارلماني توسط رهبر جمهوري اسلامي، با حمايت از چهره هايي مثل خاتمي يا هاشمي رفسنجاني، که بيش از هرمسئله ایی در شرایط کنونی ،ضرورت حياتي دارد.

كسري ٣٠ فروردين سال ١٣٩٢

mandag den 8. april 2013

نخبه كشي از نوع حقيقي آن


خبر خيلي ساده بود " محسن پودنكي ، قهرمان كشتي فرنگي در سن ٣٥ سالگي ، درگذشت"... از چند روز قبل توسط اطلاع رساني دوست گرامي ام ، مهدي رستم پور، در جريان بيماري اين قهرمان ملي قرارگرفتم و با يكي از دوستانم كه انكولوژيست شناخته شده ايي در دانمارك است نيز صحبت كردم تا هركاري كه ميشود در غياب همت و توجه مسئولان كشور ، براي سلامتي اين عزيز انجام داد، مقدماتش انجام پذيرد، شنيده ها حاكي از اين بود كه بسياري از عزيزان هموطن از سراسر دنيا آمادگي خود را براي كمك به اين قهرمان اعلام نموده اند، بيماري قهرمان ما كشنده نبود چيزيكه همچون طاعوني سياه، جان عزيزان و نخبگان و بزرگان ايران را ميگيرد، بي توجهي مسئولان به اين سرمايه هاي تكرارناشدني، وبي اهميتی و بی حمیتی ايشان به الگوها و اسطوره هاي عيني و زنده است.در نگاه نخست اين عدم توجه، خيل عظيمي از نوجوانان و جوانان را مورد هدف خود قرار داده وانگيزه تلاش و رسيدن به جايگاههاي برتر انساني واجتماعي را از ايشان بازميستاند وشوق رسيدن به جايگاه الگوهاي اينچنيني را در وجودشان به بدترين شكل ممكن سلاخي نموده ودر مرحله بعد انگيزه مداومت و پويايي را در نيروها و نخبگان و سرمايه هاي انساني حال حاضر كشورمان، سركوب نموده وآنها را دچار سرخوردگي مينمايد.نگاه كارشناسانه و جامعه شناختي به اين موضوع ، حس دهشتناكي را از آينده سرمايه هاي معنوي و انساني، بوجود مي آورد و سرخوردگي ايجاد شده از اين نوع، به كمك هزاران نابهنجاري كنوني اجتماعي و اقتصادي و فردي در جامعه ايران، زمينه ساز مردابي انساني خواهد شد و يا سيل مهاجرت و فرار نخبگان و خوبان و فرهيختگان را روز به روز فزون تر خواهد نمود،مقوله ایی که بسیاردلخواه حاکمان مستبد و نالایق کنونی ایران است ،چرا که فرهیختگی و بزرگی و عزت با فلسفه وجودی ایشان در تصاد است ،ودر چنین شرایطی كشورهاي پناه دهنده به اين بزرگان مسرور از شكاري ارزشمند، با كمترين هزينه ممكن بهره وري از ايشان را در جهت منافع ملي خودشان در صدر امور خود قرار خواهند داد، چرا كه اگر مسئولان و حاكمان كنوني بجاي كمك به لبنان و غزه و فتنه گري در سوريه و سومالي ، به فكر نيازهاي حداقلي اين سرمايه هاي گهربار إنساني كشورمان ميبودند، با تمام سختي ها و مشكلاتي كه در كشورمان موجود است، يقينا اين بزرگان ماندنشان در وطن را به هرعافيت و آسايش ديگري ترجيح ميدادند، همانطور كه تا به امروز بارها ميتوانستند در خدمت بيگانه در ازاي بهترين زندگي و معيشت باشند و نكردند، ولي از امروز به بعد چه؟؟!
مبادا كه ايران ويران شود   كنام شغالان و دزدان شود   
کسری ، نوزده فروردین یکهزاروسیصد ونود و دو خورشیدی

torsdag den 7. marts 2013

هشت ...ميتواند عدد تجسم باشد

 زن مدلي از آفرينش است با قابليتهاي منحصربفردش، زني كه نقطه تمركز واقع شود، شكوفايي معجزه گونه ايي خواهد داشت مافوق تصوري كه همه ما تاكنون از موجوديت يك زن داشته ايم.اصل پرورندگي ، باطني لطيف و نوازشگر ميخواهد،  هيچ بستر آفرينشی خشن و زبري را در جهان اطراف خود نميتوان پيدا كرد که از این قاعده لطافت مستثنی باشد، از تخم هاي يك ماهي كوچك تا موجودات عظيم الجثه و خشن، همه و همه بستر و قالب شكل گيري لطيف و نرمي دارند، و همه اين لطافت براي آفرينش انسان، در وجود زن نهادينه است، خلقتي منحصر بفرد، چرا كه بناست "انسان" ، يعني پيشرفته ترين شكل متفكر وهوشمند آفرينش ، خلق شود، و زن به تناسب داشتن همه اين لطافتهاي لازم براي توليد انسان ديگري در بطن خود ، شكنندگي هايي دارد كه قالب تعقل و تدبير را نيز در بر خواهد گرفت و در مواقعي كه لطافتها و آرامش دروني وي به تناسب رفتارها و نگاههاي خشن و تعصبي مردانه، مورد هجمه واقع ميشوند ، انتظار رفتار بجا و عاقلانه از زنان كاري بيهوده و مصداق عيني ميخ بر سندان كوبيدن است ، چرا كه قبل از هرچيز پيش زمينه هاي ابزاري و ابرازي بزرگي هاي سعادتبخش زن را فراهم نكرديم ، ما مردان در طول تاريخ هيچگاه به درستي نفهميدم كه تفاوتهاي اساسي بين زن و مرد است كه آنها را مكمل و متمم همديگر ميسازد، تفاوتهايي كه جنبه مغفول آن هميشه متوجه زن بود. ما مردان هيچوقت نفهميديم اول ماه و وسط ماه و آخر ماه يعني چه، بالا و پايين رفتن يك هورمون كه غلطتهايي در حد نانو گرم و شايد كمتر هم دارد ،مثابه داغ شدن وسرد شدن مكرريك ميله آهني است كه بعداز تكرارهاي تاريخي با كوچكترين ضربه ايي،مظهر سفتي و صلابت طبيعت يعني آهن ، نيز ميشكند و از پاي در ميايد. براي جلوگيري از شكسته شدن يك زن كه لطافتي ذاتي براي آفرينش دارد ،بايستي به وي عشق و احترام و باور داد، براي اينكه يك زن بازيگر بزرگ صحنه زندگي شود،حس باور و احترام را نياز دارد، زن نگاه جنسي صرف را بخود بر نميتابد و از آن بيزار و متنفر است.زن موشك عظيمي است كه سكوي پرتابش را يك مرد ميسازد تا پرتابي به سمت بيكران موفقيت را، براي خود و مردش به ارمغان آورد.
زن ستودني ست چون مي آفريند و ميپروراند.
هشت مارس روز جهاني زن را به تمام زنان آزاده و خالق سعادت و خوشبختي ، تبريك عرض مينمايم. 
كسري هشت مارس 2013

søndag den 24. februar 2013

احمدي نژاد لايق اسكار است


وقوع اتفاقات و هياهو هاي اخير بدنبال استيضاح وزير كار دولت احمدي نژاد، كليد خوردن سناريويي بود با برچسب قدرت طلبي احمدي نژاد در ساختار هزار داماد قدرت جمهوري اسلامي ؛كه به واقع با تفسير و توجيه "قدرت طلبي صرف و ايستادن در برابر رهبري "از آن ،از سوي قاطبه مخالفان و اپوزيسيون روشن و آگاه و سياسي منش! و در بوق و كرنا كردن آن و ابراز خوشحالي از قمار سوخته آقاي خامنه ايي با مهره احمدي نژاد؛ بخوبي و به زيبايي در حال اجرا و پياده شدن است.سناريويي كه ميبايست كليد بخورد تا بدين سان و با اين تعابير،نيروي محركي تازه و رودخانه ايي خروشان را براي آسياب در حال توقف رژيم ،تدارك ببيند. ناكارآمدي دولت دراجراي برنامه هاي اقتصادي و پافشاري حاكميت بر سياست هاي تنش زاي هسته ايي و گستردگي فشار تحريم ها،عرصه را روز به روز بر اقشار مختلف بويژه طبقه متوسط ،تنگتر كرده است؛ كه اين همه به انضمام حذف جريان و قطب به اصطلاح اصلاح طلب بعد از وقايع انتخابات ٨٨ ، نويد نمايش انتخاباتي مشروعيت زايي را براي برنامه ريزان و متفكران و ديدبانان جمهوري اسلامي ، از خيلي وقت پيش به همراه نداشته است ؛شور و شوق و هيجان كاذبي كه صرفا در جوامع داراي انقباض سياسي همچون ايران ؛ با قطبي شدن جامعه در شرايط حساسي مثل انتخابات ، ايجاد ميشود.پس عاقلانه است كه اينگونه تعبير داشته باشيم كه تمام اين بازي ها، نقش هاي از پيش تعيين شده ايست براي دوقطبي كردن اجتماع در شرايط انتخابات ، وگرنه بسيار كودكانه است كه فكر كنيم احمدي نژاد استخوان گير كرده در گلوي نظام است ، همان احمدي نژادي كه رهبر خود را به وي نزديكتر ميديد...بهتر است عاقلانه تر به اين نمايش نگاه كنيم ...تياتري كه سناريوي آن با درايت و زيركي تمام نوشته شده است، حاكميت از اين مدل قضاوت در مورد احمدي نژاد ، بسيار خرسند است ... كودكانه اسير و مغبون سياست هاي مدبرانه خاص ايشان نشويم.
كسري 
دوشنبه ٧ اسفند ١٣٩١

onsdag den 20. februar 2013

اعلام رسمي استعفا از كنفدراسيون دانشجويان ايراني

بدينوسيله باطلاع تمام دوستان گرامي و سايرين ميرساند كه اينجانب دكتر كسري فقيهي موسس و بنيانگذار فدراسيون دانشجويان ايراني دانمارك از ادامه فعاليت و همكاري با كنفدراسيون دانشجويان ايراني انصراف داده و رسما واز اين طريق استعفاي  خود را از ادامه فعاليت و همكاري با كنفدراسيون دانشجويان ايران به دلاىل ذيل؛ اعلام ميدارم، ودر پايان از تمامي دوستان گرامي خود در شوراي مركزي كنفدراسيون تشكر مينمايم، چرا كه ظرف اين مدت موجبات يادگيري و روشن شدن بيشتر ذهن بنده را فراهم آورده و عليرغم مخالفت ، انتقادهاي مرا شنيدند و تحمل كردند، براي تمام اين عزيزان و شخص دبيركل آرزوي سلامتي و موفقيت در تمام شئون فعاليت سياسي ، براي آزادي و سعادت ايران عزيزمان ، خواهان و آرزومندم.

١-عدم شفافيت در مسائل مالي و ساپورترهاي كنفدراسيون 
٢- عدم موضعگيري سريع و صريح كنفدراسيون در خصوص مسائل مربوط به تجزيه طلبي ايران زمين، بويژه بعد از كنفرانس قاهره
٣-عدم شفاف سازي در خصوص علت دفاع از آقاي ارژنگ داوودي بعنوان زنداني سياسي و اسطوره كنفدراسيون، و رسم خط قرمز و تابو سازي از ايشان عليرغم وجود اسناد متقن سمعي و بصري و كتبي متعدد مبني بر عدم انطباق ادعاي كنفدراسيون با حقايق موجود
٤-عدم رعايت شئونات كلامي و رفتاري و آداب فعاليت سياسي در تقابل و موضعگيري با جريانهاي مخالف كنفدراسيون و يا مخالف تز فعاليتي آن
٥- شخصي سازي كاركردهاي كنفدراسيون در برخورد با اشخاصي همچون احمد باطبي و ديگران، بطوريكه تظاهر خارجي اين كنش و واكنش ها هر شخص متفكر وعاقلي را به پوچ بودن ادعاي آرمانگرايي براي ايران ، مشكوك ميسازد.
٦- عدم رعايت و اجراي ساختار بوروكراتيك جهت مديريت امور مربوط به فعاليت هاي نرم افزاري و سخت افزاري

tirsdag den 12. februar 2013

تنوری داغ از مدل هسته ایی با برچسب کیفیت احمدی نژاد ،برای انتخابات

شرایط وخیم اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی ناشی از تحریم های همه جانبه غرب و آمریکا،و برهم خوردن ساختارهای سلامت اجتماعی و فساد سازمان یافته سیاسی و اقتصادی ،رژیم را در تنگایی سخت قرار داده که تا کنون اینچنین تجربه ایی نداشته است، شرایطی سختتر از زمان جنگ ؛چرا که در آن زمان شخصیت کاریزماتیک آقای خمینی حداقل جلوی بسیاری از تفرقه ها و قدرت طلبی ها را میگرفت . در آن برهه رژیم هنوز از مشروعیت نسبتا بالای مردمی برخوردار بود وفساد سیستماتیک اداری و اقتصادی و اجتماعی به حد افسار گسیخته امروز دامنگیر ارکان نظام وجامعه نبود، ولی امروز نه آقای خامنه ایی مشروعیت و مقبولیت آقای خمینی را دارد که قدرت طلبانی چون احمدی نژاد و لاریجانی و سایرین از این قسم را با گوشه چشمی بجای خود بنشاند ونه هیچ خشتی از ساختار سلامت ادرای و اقتصادی و اجتماعی بر جای خود باقی است. رژیم به دلیل برنامه هسته ایی نامشخص خود تحت فشار جامعه جهانی است و راضی به مصالحه نمیشود مگر با گرفتن تضامینی بالاخص در مورد حفظ نظام.
یکی از تعیین کننده ترین ارکانی که با وجود زندانیان و مخالفان سیاسی و عقیدتی متعدد ، و با توجه به حصر غیرقانونی و غیر مشروع دوساله آقایان کروبی و موسوی ؛ رژیم سعی در باشکوه برگزار کردن آن جهت نشان دادن مشروعیت خود به جامعه جهانی و اخذ امتیاز و افزایش قابلیت چانه زنی خود دارد ؛ انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری است. شرایط و انقباض  اجتماعی سیاسی کنونی ایران بویژه بعد از انتخابات سال 88 عرصه عرض اندام سیاسی را تک قطبی نموده و بصورت نظری و عملی هیچ شانسی برای احزاب مختلف و مخالف رویه حاکم ، قائل نیست ؛ که این مسئله بیش از پیش به رکود و رخوت و عدم اقبال عمومی جامعه به مسئله انتخابات میانجامد. دعوای اخیر آقایان احمدی نژاد ولاریجانی ها جدا از وجود اختلاف بر سر قبضه کمی و کیفی قدرت ، میتواند صحنه بازی را به گونه ایی بیآراید که به زعم آقایان هم گل باشد و هم بلبل، از طرفی خلا حضوراحزاب و گروههای مخالف بویژه اصلاح طلبان بنوعی پر خواهد شد و حاکمیت التزامی برای بازی دادن آنها جهت  ایجاد شور انتخاباتی نخواهد داشت و از سوی دیگر با صحنه گردانی انتخابات و به میدان آوردن عوامل هیزم گون به خوبی تنور انتخابات را گرم خواهد کرد و از آن نانی را بعمل خواهد آورد که با توجه به شرایط پیش رو در خصوص مذاکرات هسته ایی ، ادامه حیاتش را تضمین نماید.
در این شرایط بر ما دلسوختگان و دلسوزان ایران و ایرانی فرض است که با پا فشاری بر خواسته " انتخابات آزاد " با آزادی زندانیان سیاسی و محصوران بویژه آقایان موسوی و کروبی و آزادی مطبوعات والحاح بر حق آزاد انتخاب شدن و انتخاب کردن ؛ بنوعی بر این پروژه نامیمون از پیش طراحی شده خط بطلان کشیده و خواسته های بحق تضمین کننده سعادت ماندگار کشور عزیزمان ایران را ، فریادی جهانی بزنیم.
کسری
سیزدهم فوریه 2013
برابر با 25 بهمن 1391

søndag den 20. januar 2013

" قاهره "؛ نطقه عطفي در برهوت "اتحاد"...

چند روز قبل مطلبي را در وبلاگم با عنوان " قاهره؛ نقطه پايان تجزيه طلبي عربي " با بيانيه ايي از همسنگر عرب زبان ايراني ام، كه از فرزندان بحق لايق ايران زمين است، منتشر كردم كه عليرغم موضعگيري بجاي اينجانب در خصوص دغدغه اتحاد هرچه بيشتر، موجبات بروز سوئ تفاهماتي گرديد كه با ارشاد اساتيد گرانقدرم اقدام به حذف آن و انتشار مجدد بيانيه ذيل نمودم، بحق وجود بزرگان و دلسوزان شايسته و فرهيخته ايران زمين كه دغدغه ايران را  دارند، مصباح راه گشاي مبتديان رهرواين راه و مفتاح بن بست هايي است كه جهالتها و تعصب هاي روز به روز مدعيان آزادي و دموكراسي براي ايران ؛ در راه مجاهدت، ايجاد نموده اند.
بيانيه ذيل كه با همفكري وهمصدايي جوانان غيور و پرشور عرب تبار و عرب زبان خطه خوزستان نوشته شده، نشانگر عرق و غيرت پنهان در فضاي خاكستري و تيره ظلم و جورهاي حاكميت است كه ايشان به سرزمين آبا واجداديشان دارند، و با اين موضعگيري بجا وبه موقع، علاوه برعقيم گذاردن پروژه سركوب جوانان آزادي خواه با انگ تجزيه طلبي، نشان دادند كه از پتانسيلهاي بالايي براي علمي ومنطقي و بدور از تعصب عمل كردن، برخوردارند و منطبق با حقايق و باورهاي روز و جامعه به پيش ميروند و به حق فرهيخته و عاقل و شايسته اند و اذعان دارند كه : همراه شو عزيز كه اين درد مشترك هرگز جدا جدا درمان نميشود....
.
..


منذ الأف السنين و نحن اهل بيتا واحدا. ربما خُلقنا اهل بیتا واحدا اصلا. لتشکیل إيران متحد لم نكن كبريطانيا التي احتاجت للغزو الأنجلوساكيونيون وثم الغزو النورماني و بعد ذلك السلسلة البلانتاجية وفي الأخير اتحاد الأسكاتلنديون والأنجليز لتصبح بريطانيا علي ماهو الان.
مر الزمن لم يضف عضوا جديدا علي اهل هذا البيت بل يقلل عددهم يوما بعد يوم. من العجيب أن نسينا من كنا و من أصحبنا. جيراننا الذين لم ولن يفرحوا بإستقرار هذا البيت اليوم يرسمون لنا خريطة كردستان الكبير كما رفرف علم أذربيجان الجنوبي يوم أمس عندهم وفي يوما أخر حلموا بدولة سيستان و نراهم اليوم يستضيفوا إخواننا العرب في القاهرة. علينا ان ندقق بالنوايا الخفية وراء هذا اللطف والأمومة من جيراننا. أذكرا يوما قال أبي : لنتصطاد القطة الفارة لوجه الله. أيها الإخوة الإيرانيين أننا أخوانكم مهما كانت لغتكم ومهما كان لباسكم. نحن إخوانكم في هذا البيت الذي هو نتيجة جهد أباؤنا. فليوم تحت الظلم والجور يقطر سقف البيت علينا كما عليكم و نحن مبتلّين بقدركم. فعلينا أن نتكاتف لتعمير هذا البيت معا. لو تستضاف دولة مصر بعض المخدوعون البائعون لتراب الوطن بمساعد رئاستها الجمهورية فنحن محزنون بقدركم.
أيران الحرة  الديموقراطة هي مدينتا الفاضلة و نتكاتف و نتساهم معكم للوصول اليها وفي هذا الطريق نستنكر وندين كل الحركات الإنفصالية. مؤتمر القاهرة بحضور بعض من ذوي الوجوه السوداء الذين بات يعرفهم كل العالم لا يستطيع أن يبعدنا عنكمبغض النظر عما حدث في المؤتمر نحن نستنكر قيام المؤتمر اصلا. إن حضور اشخصا يدعون بأنهم ممثلين  عرب إيران وفي الواقع ليس كذلك وحوارهم علي طاولة يرفرف علي جنبها علما يرمزللإنفصال يبين مدي بعد هولاء عن مطالب الشعب وإرادتهم. نحن نعلن للعالم كله بأن عرب إيران ليس لهم أي عقد أخوة مع أحد وإنتمائهم الوحيد هو إنتمائهم للأرض ووحدتها. كل من سار علي هذا الطريق فهو مرحب به وإلا سينتهي به المطاف في مزبلة التاريخ.
بصفتي صحفيا اهوازيا  يعيش (قد عاش) بين اهله و أستنشق هوائهم اعلن بأن نخبة الأهواز و جيلها الأكاديمي الذي هو الممثل الوحيد لشعبه يستنكر كل المزاعم الإنفصالية و يعتقد بإيران الحرة الديموقراطة فقط. كل مطالبات العرب وباقي الأقوام الإيرانية في متناول اليد في إيران الحرة كما أن حقوق وتطلعات كل مواطن إيراني سهلة المنال.
همسنگر
ترجمه فارسي..


هزاران سال از همخانه بودن ما می‌گذرد. خانه ای به بلندای تاریخ. شاید اصلا همخانه آفریده شده‌ایم. ما برای تشکیل ایران واحد بمانند بریتانیای کبیر نیازی به تهاجم آنگلوساکسون‌ها و سپس نورمان‌ها وبعد‌تر سلسله پلانتاژه و در آخر هم‌پیمانی اسکاتلند وانگلستان نداشتیم. ما از روز اول سر یک سفره نشسته بوده‌ایم و گذر سال‌های تاریخ نه تنها عضو جدید سر این سفره خانه پدری نیاورد بلکه هر روز یکی از اعضای خانه را از خانواده جدا نمود و امروز میخواهند فراموشمان سازند که بوده‌ایم و که شده‌ایم . همسایگان خانه پدری که از وحدت برادران وخواهران دیرینه ناخشنودند،  یک روز نقشه کردستان بزرگ برایمان ترسیم می‌کنند و روزی دیگر نام آذربایجان جنوبی را علم نموده و  دیگر روز سودای کشور بلوچستان را در سر می پرورانند و امروز در قاهره پذیرای عرب‌های این خانه‌اند. پدر همیشه می‌گوید هیچ گربه‌ای برای رضای خدا موش نمی‌گیرد. پس در پس همه این دلسوزی‌های این و آن باید دید چه نهفته است. برادران ما در ایران عزیز! به هر زبانی که حرف می‌زنید و به هر لباسی که می‌پوشید. ما عرب‌های ایران  ، برادران شما در آن خانه پدری هستیم . ما نان و نمک دست‌های پینه بسته همان پدر را خورده‌ایم . امروز که در زیر باران ظلم و ستم ، سقف خانه چکه می‌کند ما نیز به اندازه شما خیس گشته‌ایم و به اندازه شما تعمیر این سقف ترک خورده را وظیفه خود می‌دانیم. اگر امروز دولت مصر با معاون رئیس جمهورش از مشتی فریب خورده وطن فروش پذیرایی می‌کند ما نیز به اندازه شما غمگینیم.
ایران آزاد و دموکرات مدینه فاضله ماست که برای رسیدن به آن دوشادوش شما می ایستیم  و در این مسیر هر گونه حرکت تجزیه خواهانه را محکوم می‌نماییم. برگزاری کنفرانسی در قاهره و حضور مشتی معلوم الحال که کسی نمی‌داند نمایندگان کیستند ذره‌ای ما را از شما دور نخواهد نمود و تنها باعث روسیاه تر‍شدن تجزیه‌خواهان وطن فروش خواهد شد. ما فارغ از آنچه در این کنفرانس گذشت به نفس برگزاری این کنفرانس معترضیم و آن را محکوم می‌کنیم. اینکه کسانی که خود را نماینده مردم عرب می‌دانند و در واقع اینگونه نیست در زیر پرچمی که نماد تجزیه طلبی است سخن می‌گویند تکلیف مردم شریف عرب ایران را با آنان مشخص می‌کند. مردم ما با هیچ کسی عهد اخوت نبسته‌اند و تنها تعهدشان به خاک این مرز وبوم است. حال اگر کسی در راه وحدت همه ساکنان ایران عزیز گام بردارد محترم شمرده شده وگرنه راهی زباله‌دان تاریخ خواهد شد.
در آخر بعنوان یک روزنامه‌نگار عرب اهوازی که در میان این مردم زندگی می‌کند (کرده‌ است.) اعلام می‌کنم که قشر فرهیخته و تحصیل کرده این مردم که خود را نمایندگان بحق مردم عرب می‌دانند مخالف هرگونه خواست‌های تجزیه‌طلبی است وتنها به ایرانی مستقل ، آزاد  ، دموکرات ، یکپارچه  و قدرتمند اعتقاد دارد. تمام مطالبات قومی مردم عرب  و دیگر اقوام ایران در قالب ایران آزاد قابل تحقق است  ، کمااینکه خواست‌های دگر اندیشان ایرانی یا به تعبیر بهتر خواست‌های همه شهروندان ایرانی  سهل‌الوصول است.
همسنگر