mandag den 8. april 2013

نخبه كشي از نوع حقيقي آن


خبر خيلي ساده بود " محسن پودنكي ، قهرمان كشتي فرنگي در سن ٣٥ سالگي ، درگذشت"... از چند روز قبل توسط اطلاع رساني دوست گرامي ام ، مهدي رستم پور، در جريان بيماري اين قهرمان ملي قرارگرفتم و با يكي از دوستانم كه انكولوژيست شناخته شده ايي در دانمارك است نيز صحبت كردم تا هركاري كه ميشود در غياب همت و توجه مسئولان كشور ، براي سلامتي اين عزيز انجام داد، مقدماتش انجام پذيرد، شنيده ها حاكي از اين بود كه بسياري از عزيزان هموطن از سراسر دنيا آمادگي خود را براي كمك به اين قهرمان اعلام نموده اند، بيماري قهرمان ما كشنده نبود چيزيكه همچون طاعوني سياه، جان عزيزان و نخبگان و بزرگان ايران را ميگيرد، بي توجهي مسئولان به اين سرمايه هاي تكرارناشدني، وبي اهميتی و بی حمیتی ايشان به الگوها و اسطوره هاي عيني و زنده است.در نگاه نخست اين عدم توجه، خيل عظيمي از نوجوانان و جوانان را مورد هدف خود قرار داده وانگيزه تلاش و رسيدن به جايگاههاي برتر انساني واجتماعي را از ايشان بازميستاند وشوق رسيدن به جايگاه الگوهاي اينچنيني را در وجودشان به بدترين شكل ممكن سلاخي نموده ودر مرحله بعد انگيزه مداومت و پويايي را در نيروها و نخبگان و سرمايه هاي انساني حال حاضر كشورمان، سركوب نموده وآنها را دچار سرخوردگي مينمايد.نگاه كارشناسانه و جامعه شناختي به اين موضوع ، حس دهشتناكي را از آينده سرمايه هاي معنوي و انساني، بوجود مي آورد و سرخوردگي ايجاد شده از اين نوع، به كمك هزاران نابهنجاري كنوني اجتماعي و اقتصادي و فردي در جامعه ايران، زمينه ساز مردابي انساني خواهد شد و يا سيل مهاجرت و فرار نخبگان و خوبان و فرهيختگان را روز به روز فزون تر خواهد نمود،مقوله ایی که بسیاردلخواه حاکمان مستبد و نالایق کنونی ایران است ،چرا که فرهیختگی و بزرگی و عزت با فلسفه وجودی ایشان در تصاد است ،ودر چنین شرایطی كشورهاي پناه دهنده به اين بزرگان مسرور از شكاري ارزشمند، با كمترين هزينه ممكن بهره وري از ايشان را در جهت منافع ملي خودشان در صدر امور خود قرار خواهند داد، چرا كه اگر مسئولان و حاكمان كنوني بجاي كمك به لبنان و غزه و فتنه گري در سوريه و سومالي ، به فكر نيازهاي حداقلي اين سرمايه هاي گهربار إنساني كشورمان ميبودند، با تمام سختي ها و مشكلاتي كه در كشورمان موجود است، يقينا اين بزرگان ماندنشان در وطن را به هرعافيت و آسايش ديگري ترجيح ميدادند، همانطور كه تا به امروز بارها ميتوانستند در خدمت بيگانه در ازاي بهترين زندگي و معيشت باشند و نكردند، ولي از امروز به بعد چه؟؟!
مبادا كه ايران ويران شود   كنام شغالان و دزدان شود   
کسری ، نوزده فروردین یکهزاروسیصد ونود و دو خورشیدی

Ingen kommentarer:

Send en kommentar